ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )

سلام.جند وقت فکر میکنم خدا ازم دور شده یعنی حتما درستش این که من ازش دور شدم.ولی واقعا انکار نیست مثل قبل احساس نمیکنم صدام میشنوه.مثل قبل تو زندکیم تو روز و شبام احساسش نمیکنم.انکار باهام قهر! مدام هم میکم من کناهکارم ولی نه اونقدر که کامل رهام کنه.اینم میدونم که خدا ناامیدی دوست نداره. ولی واقعا این حس بد داره آزارم میده. وقتی نیست(حتی اکه احساس کنی که نیست) انکار هیجی نیست.
جطور میتونم عشق خدارو محبت اهل بیت تو دلم زیاد کنم?


مشاور (حجة الاسلام منتظمی)

کاربر ارجمند از اینکه به ما اعتماد کرده و «راسخون» را به عنوان منبع پاسخگویی به سؤالات خود برگزیدید، سپاسگزاریم. ابتدا بهتر است روایتی را برای شما نقل کنیم به شرح زیر: أَدْخِلْ عَلَیَّ الشَّابَّ یَا مُعَاذُ فَأَدْخَلَهُ عَلَیْهِ فَسَلَّمَ فَرَدَّ عَلَیْهِ السَّلَامَ ثُمَّ قَالَ مَا یُبْکِیکَ یَا شَابُّ قَالَ کَیْفَ لَا أَبْکِی وَ قَدْ رَکِبْتُ ذُنُوباً لَوْ أَخَذَنِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبَعْضِهَا أَدْخَلَنِی نَارَ جَهَنَّمَ وَ لَا أَرَانِی إِلَّا سَیَأْخُذُنِی بِهَا وَ لَا یَغْفِرُ لِی أَبَداً فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَلْ أَشْرَکْتَ بِاللَّهِ شَیْئاً قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أُشْرِکَ بِرَبِّی شَیْئاً قَالَ أَ قَتَلْتَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ قَالَ لَا فَقَالَ النَّبِیُّ ص یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ ذُنُوبَکَ وَ إِنْ کَانَتْ مِثْلَ الْجِبَالِ الرَّوَاسِی قَالَ الشَّابُّ فَإِنَّهَا أَعْظَمُ مِنَ الْجِبَالِ الرَّوَاسِی فَقَالَ النَّبِیُّ ص یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ ذُنُوبَکَ وَ إِنْ کَانَتْ مِثْلَ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ بِحَارِهَا وَ رِمَالِهَا وَ أَشْجَارِهَا وَ مَا فِیهَا مِنَ الْخَلْقِ- (قَالَ الشَّابُّ فَإِنَّهَا أَعْظَمُ مِنَ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ بِحَارِهَا وَ رِمَالِهَا وَ أَشْجَارِهَا وَ مَا فِیهَا مِنَ الْخَلْقِ) فَقَالَ النَّبِیُّ ص یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ ذُنُوبَکَ وَ إِنْ کَانَتْ مِثْلَ السَّمَاوَاتِ وَ نُجُومِها وَ مِثْلَ الْعَرْشِ وَ الْکُرْسِیِّ قَالَ فَإِنَّهَا أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ قَالَ فَنَظَرَ النَّبِیُّ ص إِلَیْهِ کَهَیْئَةِ الْغَضْبَانِ ثُمَّ قَالَ وَیْحَکَ یَا شَابُّ ذُنُوبُکَ أَعْظَمُ أَمْ رَبُّکَ فَخَرَّ الشَّابُّ عَلَی وَجْهِهِ وَ هُوَ یَقُولُ سُبْحَانَ رَبِّی مَا شَیْ‏ءٌ أَعْظَمَ مِنْ رَبِّی رَبِّی أَعْظَمُ یَا نَبِیَّ اللَّهِ مِنْ کُلِّ عَظِیمٍ فَقَالَ النَّبِیُّ ص فَهَلْ یَغْفِرُ لَکَ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ إِلَّا الرَّبُّ الْعَظِیمُ الْخَبَر خلاصه ترجمه روایت: جوانی گریان خدمت آقا رسول الله صلی الله علیه وآله می رسد. حضرت می فرمایند: چرا گریانی، جوان عرض می کند چرا گریان نباشم در حالی که گناهی بزرگ مرتکب شده ام و خداوند آنرا نمی آمرزد و من در آتش خواهم سوخت، حضرت می فرمایند: مشرک شده ای به خداوند، گناه تو هر چقدر بزرگ باشد خداوند متعال می آمرزد آنرا جوان عرض می کند گناه من از کوه، زمین، آسمان و ستارگان هم بزرکتر است حضرت می فرماید: گناه تو بزرگتر است یا خداوند جوان عرض می کند خداوند متعال. حضرت فرمودند: گناه تو هر چقدر بزرگ باشد خداوند بزرگ و مهربان آن را می آمرزد. چگونه می توان بر ناامیدی غلبه کرد و توکل خود را زیاد کنیم؟ ابتدا از شما می پرسم که «نا امیدی از چه؟» 1- اگر نا امیدی از رحمت خداست که حقیقتاً جای ندارد زیرا خدایی که رحمت واسعه اش همه را فرا گفته نا امیدی در مورد او معنا ندارد آیا می شود کنار دریا بود و از دیدن دریا نا امید شد؟ خیر، فقط کافی است چشم باز کنیم تا دریا را ببینیم. نا امیدی در مورد خدا به ما بر می گردد و ایراد از ناحیه ماست. ما به وظایف خود عمل نمی کنیم آن وقت از رحمت خداوند نا امید می گردیم. در قرآن کریم آمده که «از رحمت خدا نا امید نمی شوند مگر گروه کافران».(1) زنی خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد که «زنی بچه خود را به دست خود کشته آیا برای او توبه است؟ حضرت فرمود: قسم به خدائی که جان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در دست قدرت اوست اگر آن زن هفتاد پیغمبر را کشته باشد و پشیمان شود و توبه نماید و خدای تعالی صدق او را بداند که دیگر به هیچ گناهی رجوع نمی نماید توبه اش را قبول می نماید و گناهانش را عفو می کند و به درستی که توبه کننده از گناه مثل کسی است که گناه نکرده.(2) حساسیت فراوان روی نا امیدی از رحمت خدا بدان جهت است که شخص مأیوس از رحمت الهی دیگر هیچ بازگشتی برای خود نمی بیند و به همین علت به هر کاری ممکن است دست بزند. اگر قدری در صفات خدا مطالعه نماییم هیچ گاه از رحمت او نا امید نمی گردیم. 2- گاهی هم نا امیدی در امور دنیوی است و ناراحت است که چرا به فلان نقطه نرسیده؟ و امیدی هم به رسیدن آن ندارد. اول باید دانست که آرزوهای دنیوی ما باید با میزان تلاش و توانمندی های ما هماهنگ باشد. شخصی که تلاش نمی کند، پر واضح است که به نقطه موفقی هم نخواهد رسید. فاصله ای که بین آرزوهای انسان و میزان تلاش و توانمندی های او وجود دارد، عاملی برای پدیدار شدن ناامیدی و یأس در افراد است. به عبارت دیگر صرف آرزو داشتن اما برنامه ای مشخص برای رسیدن به آن نداشتن و تلاش و جدیت لازم را انجام ندادن مشکلی را حل نخواهد کرد. در گام اول باید محدوده آرزو را مشخص کرد، در گام دوم باید توانمندی های خود را شناخت و در گام سوم باید به صورت جدی و با داشتن برنامه برای رسیدن به آرزوها و اهداف اقدام نمود. بسیاری از نا امیدی ها ناشی از عدم برنامه ریزی و عجله است. انسان دوست دارد زود به ثروت برسد و مشکلات پیشاروی او فوراً حل شود. در حالی که این عالم، عالم اسباب و علل است و هر کاری از طریق خود انجام می شود. انسان با برنامه ریزی صحیح بر اساس داشته ها و توانمندی ها و با تکیه بر پشتکار و توکل بر خداوند موفق خواهد شد. جوان مؤمنی که برای همه کارش برنامه دارد ناامیدی به سراغش نخواهد آمد.. او برای کار، زندگی، درس، مطالعه،عبادت، ورزش، تفریح، خواب و ... برنامه دارد و هر لحظه در حال پیمودن مسیر کمال و رسیدن به قرب الهی است، چرا نا امید شود؟ از چه نا امید شود؟ قرب الهی آن قدر لذیذ و زیباست که کسی در این مسیر خسته نخواهد شد چه رسد به نا امیدی. آیا عاشقی که در پی معشوق است و او را روبروی خود می بیند و به سوی او می رود از دیدن او نا امید می شود؟ جوان مؤمن تلاشش را می کند و بقیه را به خدا می سپارد، اگر به مصلحت او بود خدا می دهد و اگر نبود که هیچ. دیگر جای اعتراض نیست. چه بسیار ثروتمندانی که آب خوش از گلویشان پایین نمی رود و چه بسیار انسان های معمولی و با قناعتی که با لذت زندگی می کنند. چند نکته: 1- نا امیدی معمولاً از سرگردانی نشأت می گیرد و انسانی که نداند« ز کجا آمده؟ آمدنش بهر چه بود؟ و به کجا می رود آخر؟» سرگردان است. اگر این سه سؤال برای انسان حل شد، اصلاً نا امیدی برایش معنا ندارد. پس از حل شدن این سه سؤال ، آرزوهای بلند دنیوی نیز کم شده و ریشه های نا امیدی نیز قطع می گردد. 2- گرفتاری های دنیوی به صلاح ما بوده و در سازندگی ما بسیار مؤثر است. با دیدن سختی ها نباید نا امید شد. مولوی در مثنوی داستانی آورده به این مضمون که :اگر شخصی بر گلیم چوب می زند ، می خواهد گرد و غبار آن را بگیرد و قصد ندارد گلیم را کتک بزند. مصیبت ها و گرفتاری ها از این باب است. یعنی اگر بخواهد گرد و غبار غفلت و زنگار از دل ها زدوده شود راه آن تازیانه مصیبت و گرفتاری است. البته گرفتاری ها هم دوره ای دارد و خواهد گذشت. انّ مع العسر یسراً. 3- توجه به این که خداوند، عالِم، آگاه و رازق است و از احوال ما با خبر می باشد نیز در رفع نا امیدی مؤثر است. اگر ما به وظیفه خود که بندگی خداوند است عمل کنیم، قطعاً خداوند هم روزی معنوی و مادی بندگانش را افزایش خواهد داد. «من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب» کسی که تقوای الهی پیشه کند خداوند برای او راه چاره قرار می دهد و او را از جایی که گمان نمی کند روزی خواهد داد.(سوره طلاق/2و3). 4- توجه به خداوند و از حدود بندگی خارج نشدن در زمان نا امیدی و گرفتاری بسیار ارزشمند بوده و دوره این سختی نیز خواهد گذشت. این مسأله امتحان سخت الهی است که با صبر و یاری جستن از خداوند از آن بیرون خواهید آمد. 5- به این نکته نیز توجه داشته باشیم که «اقبال و ادبار در زندگی هر انسانی دیده می شود. اقبال یعنی «روح انسان به معنویات مایل است و از آن لذت می برد و ادبار یعنی روح انسان به معنویات تمایل ندارد و گویا به آن پشت کرده و مطالبه ندارد. در زمان ادبار گفته اند که به واجبات عمل کنید تا زمان آن بگذرد. بالاخره روح انسان در این دنیای مادی حالات مختلف دارد. و اما توکل برای زیاد شدن توکل ابتدا باید با حقیقت توکل آشنا شد و سپس به ثمرات آن توجه جدی کرد. توکل به خداوند به فرد کمک کند که بتواند مراحل زندگی را با توان و امید هرچه بیشتر طی نماید. توکل از ماده وکالت ‏به معنى سپردن کارها به خدا و اعتماد بر لطف اوست، نه به این معنى که دست از تلاش و کوشش بردارد بلکه تا آنجا در توان دارد تلاش کند و منزلگاه ها را یکى بعد از دیگرى با تمام توان بپیماید، اما خود را مستقل نپندارد و آنچه از توان او بیرون است ‏را به خدا واگذارد و از الطاف جلیه و خفیه او مدد بطلبد. حقیقت توکلى که در شرع اسلامى آمده همان اعتماد قلبى در تمام کارها بر خدا، و صرف نظر کردن از ماسوى الله است در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) مى‏خوانیم از جبرئیل سؤال فرمود: «ما التوکل على الله عز و جل; توکل بر خداوند بزرگ چیست؟» عرض کرد: «العلم بان المخلوق لایضر و لاینفع و لایعطى و لایمنع و استعمال الیاس من الخلق; حقیقت توکل علم و آگاهى به این است که مخلوق نه زیانى می زند و نه سودى می رساند، نه چیزى می بخشد، و نه بازمی دارد، و(دیگر) نا امید شدن از خلق است(یعنى همه چیز را از سوى خدا و به اذن و فرمان او بداند)». سپس فرمود: «فاذا کان العبد کذلک لم یعمل لاحد سوى الله و لم یرج و لم‏یخف سوى الله، و لم یطمع فى احد سوى الله، فهذا هو التوکل; هنگامى که بنده خدا چنین باشد، جز براى خدا عملى انجام نمى‏دهد و امید و ترسى جز به خدا ندارد، و به احدی جز خدا دل نمى‏بندد، این است‏حقیقت توکل‏»(3) در حدیث دیگرى مى‏خوانیم که از امام معصوم پرسیدند: توکل چیست؟ فرمود: «لاتخاف سواه; توکل این است که از غیر خدا نترسى‏». (4) از این تعبیرات به خوبى استفاده مى‏شود که روح توکل انقطاع الى الله یعنى بریدن از مخلوق و پیوستن به خالق است، و آن که داراى این روحیه نباشد به حقیقت توکل نایل نشده است توکل یعنی توجه به این نکته که «لا مؤثـّر فی الوجود الا الله». ثمرات توکل 1- نجات انسان توسط خداوند: لقمان به فرزند خود اندرز کرد که : فرزند عزیزم! به خداوند اعتماد کن و آن گاه در میان مردم پرس و جو کن(ببین) آیا کسی هست که به خدا اعتماد کرده باشد و خداوند او را نجات نداده باشد؟ فرزند عزیزم به خدا توکل کن و آن گاه در میان مردم پرس و جو کن ببین کیست که به خدا توکل کرده و خداوند کفایتش نکرده باشد؟(5) 2- هر که دوست دارد نیرومند ترین مردم باشد، باید به خداوند متعال توکل کند.(6) 3- هر که به خدا توکل کند دشواری ها برای او آسان شود و اسباب برایش فراهم گردد.(7) 4- هر که به خدا اعتماد کند خداوند شادمانی نشانش دهد و کارهایش را کفایت کند.(8) 5- توکل به خدا باعث مغلوب نشدن در کارها می شود.(9) 6- بی نیازی و عزت از ثمرات توکل است. امام صادق علیه السلام : بی نیازی و عزت به هر طرف می گردند و چون به جایگاه توکل دست یافتند در آن جای گیر می شوند.(10) 7- اعتماد به خداوند متعال، بهای هر چیز گرانی است و نردبان رسیدن به هر بلندایی.(11) _________________________________________________ اولین و مهمترین نکته ای که شما باید به آن توجه کنید و ایمان بیاورید این است که انسان هیچگاه نباید از رحمت خداوند ناامید شود بخاطر همین خداوند ناامیدی از رحمت و بخشش خودش را از گناهان کبیره شمرده است و صراحتا در قرآن به آن اشاره کرده است ولا تایئَسُوا مِنْ رَوح اللَّهِ إنّهُ لا یایئَسُ مِنْ روحِ اللَّهِ الا القومُ الکافِروُن[12] و نومید مباشید از رحمت خدا؛ چه تنها کافران از رحمت خداوند، نا امیدند.حتی خداوند در سوره فرقان آیه 70 می فرماید: «کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار نیکو کند، خداوند، بدی های آنان را به نیکی ها مبدّل می کند».با وجود داشتن چنین خدایی که نه تنها بدی ها را می بخشد بلکه آنها را تبدیل به خوبی می کند آیا ناامیدی صحیح است، آگاه باشید که شیطان از راه ناامیدی بر شما وارد شده است و از این راه می خواهد شما را گمراه کند در روایات نیز به ما دستور داده شده که به رحمت خداوند در هر حالی امیدوار باشیم روایت کرده اند که کودکی را در یکی از جنگ ها، اسیر گرفته بودند و در مَن یزید (مزایده و حراج) نهاده، در روزی به غایت گرم. زنی را از خیمه، چشم بر آن کودک افتاد، شتابان دوید و اهل آن خیمه از پس وی می دویدند، تا کودک را بگرفت و به سینه خویش باز نهاد و گرما از او می راند. وی گفت: «این پسر من است». مردمان، چون آن بدیدند، بگریستند و دست از همه کار بداشتند از بزرگی شفقت او. پس رسول(ص) آن جا رسید و قصّه با وی بگفتند. او شاد شد از رحیمْ دلی و گریستنِ ایشان، و گفت: «عجب آمد شما را از شفقت و رحمت این زن بر پسر؟». گفتند: «آری یا رسول اللّه!». گفت: «خدای - تعالی - بر همگان، رحیم تر است که این زن بر پسر خویش». پس مسلمانان از آن جا پراکنده شدند بر حالِ شادی و سروری که مثل آن نبوده بود[13] با این اوصاف توبه از هر گناهی امکان پذیر است و خداوند بسیار توبه پذیر، در این راه نباید اسیر دامهای شیطان شد و با کمال امید به خدای متعال به خودش پناه بریم و اوست که خود وعده کرده است که توبه کنندگان را رد نمی کند و می پذیرد یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسی‏ رَبُّکُمْ أَنْ یکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیئاتِکُمْ وَ یدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یوْمَ لا یخْزِی اللَّهُ النَّبِی وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یسْعی‏ بَینَ أَیدیهِمْ وَ بِأَیمانِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلی‏ کُلِّ شَی‏ءٍقَدیرٌ[14] یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‏اید، به درگاه خدا توبه‏ای راستین کنید، امید است که پروردگارتان بدیهایتان را از شما بزداید و شما را به باغهایی که از زیر [درختان‏] آن جویبارها روان است درآورد. در آن روز خدا پیامبر [خود] و کسانی را که با او ایمان آورده بودند خوار نمی‏گرداند، در حالی که نورشان از پیشاپیش آنان، و سمت راستشان، روان است می‏گویند: «پروردگارا، نور ما را برای ما کامل گردان و بر ما ببخشای، که تو بر هر چیز توانایی.»و در جای دیگر می فرماید(قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم[15] بگو ای بندگان من که به در باره خودتان اسراف کرده اید از رحمت خدا نا امید نشوید همانا خدا تمام گناهان را می بخشد همانا او بخشنده و مهربان است.پس از امروز ناامیدی و سخن یأس را فراموش کنید و به فکر آینده باشید و از خداوند متعال در همه حال کمک بگیرید و به یاد او باشید چرا که خداوند می فرماید: الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب[16]‏ آنها کسانی هستند که ایمان آورده‏اند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش می‏یابد! آیه 53 سوره «الزمر» است: «استقُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛ ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید، از رحمت خداوند ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. آیه شریفه فوق یکی از مهمترین آیات قرآن کریم در مورد رحمت و غفران الهی است. این آیه با صراحت و تاکید اعلام می‌دارد که اگر بنده‌ای بر خویشتن ستم کرده بود و اهل گناه و عصیان به شمار می‌رفت، باز نباید از رحمت حضرت حق مأیوس باشد زیرا خداوند تمام گناهان را می‌آمرزد و او بسیار مهربان و بخشنده است. از حضرت امیرالمومنین علی(ع) منقول است که فرمودند: «در قرآن کریم هیچ آیه‌ای به قدر آیه «یا عبارتی الذین اسرفوا علی انفسهم...» گشایش‌آورتر نیست.(17) و نیز از رسول مکرم اسلام حضرت محمد(ص) روایت کرده‌اند که فرمود: «من دوست نمی‌دارم که دنیا و آنچه را که در آن است با این آیه معاوضه کنم.(18) آری، حقیقت این است که این آیه انسانهای گنهکار را نیز، بندگان خدا خطاب کرده است و دستور بر عدم نامیدی داده و تاکید کرده است که خدا تمام گناهان را می‌بخشد و این اوج گشایش و امید برای بندگان گنهکار خداست که قصد توبه دارند و می‌خواهند به آغوش رحمت الهی بازگردند. در شأن نزول این آیه شریفه گفته شده است که این آیه درباره «وحشی» قاتل حمزه سیدالشهدا، نازل شده است. وقتی وحشی نیت کرد که مسلمان شود می‌ترسید! نگران بود که توبه‌اش قبول نشود. پس همین که آیه شریفه نازل شد، اسلام آورد. بعضی از صحابه پرسیدند از رسول خدا(ص) که آیا این آیه بخصوص درباره وحشی و توبه او نازل شده است؟ حضرت فرمودند: نه، برای عموم مسلمانان است.(19) مهمترین درس این آیه، عدم ناامیدی از رحمت بی‌پایان خداوند است. خداوند در آیه 56 سوره مبارکه حجر نیز اعلام می‌دارد که: «فقط گمراهان، از رحمت پروردگارشان ناامید می‌شوند.» همچنین در آیه87 سوره مبارکه یوسف از قول حضرت یعقوب به فرزندانش چنین آمده است که: «از رحمت خدا مأیوس نشوید که تنها گرووه کافران از رحمت خدا مأیوس می‌شوند.» لذا علمای اخلاق قائل هستند که بزرگترین گناه، ناامیدی از رحمت خداست. در باب وسعت رحمت و غفران الهی روایات و داستان‌های زیادی وجود دارد که یکی از آنها را از نظر می‌گذرانیم: روزی یکی از اصحاب خدمت رسول خدا(ص) آمد در حالی که اشک می‌ریخت. حضرت پرسیدند: چرا گریانی؟ گفت: جوانی بیرون درب، ایستاده و از شدت گریه او، گریه‌ام گرفت. حضرت دستور داد تا جوان را به محضر مبارکش آوردند. فرمودند: چرا گریه می‌کنی؟ جوان گفت: از گناه خود و خشم خدا می‌ترسم. فرمودند: موحدی یا مشرک؟ گفت: موحد هستم. حضرت فرمود: گریه مکن که خدا ترا می‌آمرزد اگرچه مثل هفت آسمان و هفت زمین گناه کرده باشی! گفت: گناه من عظیم‌تر از آن است! حضرت فرمود: خدای کریم گناهان بزرگ را نیز می‌آمرزد. بعد فرمود: ای جوان بگو گناهت چیست؟ گفت: شرم دارم زیرا گناه من از عرش عظیم‌تر و از کرسی ثقیل‌تر است. حضرت فرمود: گناه تو عظیم‌تر است یا خدا؟ فرمود: خدای عظیم گناه عظیم را می‌آمرزد. بگو چه کرده‌ای که از رحمت خدا ناامید شده‌اید؟ گفت: یا رسول‌الله(ص) من کفن دزد هستم و 7 سال است که نبش قبر می‌کنم و کفن مرده‌ها را می‌دزدم. روزی دختری از انصار وفات یافت و من وقتی قبر او را شکافتم و کفن او را برداشتم، شهوت بر من غلبه کرد و با جسد آن دختر گناه کردم. چون خواستم از قبر بیرون بیایم ندایی آمد که: ای جوان! وای برتو! از روز قیامت اندیشه نکردی؟ مرا برهنه کردی و در بین مردگان مرا رسوا نمودی! نزد خدا و رسول(ص) چه جوابی داری؟ چون حضرت این سخنان را شنید فرمود: این فسق را بیرون کنید که از او به جهنم کسی نزدیکتر نیست! (حضرت برای اضطراب و منقلب شدن او چنین کرد تا او مستوجب رحمت شود). جوان بیرون آمد و رو به بیابان نهاد و مدتها روز و شب زاری و تضرع می‌کرد. بدنش لاغر و رویش سیاه شده بود او جز گریه کاری نداشت. آخر سر به خدا گفت: خدایا به حق انبیایت توبه مرا قبول کن و از من درگذر. آگر توبه من قبول است رسولت را سراغم بفرست و اگرنه آتشی بفرست و مرا بسوزان. این بود که جبرئیل نازل شد و گفت که خدای متعال فرموده است توبه او را قبول کرده و از او درگذشته‌ام. او را طلب کن و به او اعلام کن. رسول خدا(ص) او را طلبید و مژده مغفرت را به او داد.(20) پی‌نوشت‌ها: منابع: 1- سوره یوسف/87 2- گناهان کبیره ، شهید دستغیب، ج1، ص89، بحث یأس 3- بحارالانوار، جلد 68، صفحه 138، حدیث‏23. 4- بحارالانوار، جلد 68، صفحه‏143، حدیث 42. 5- منتخب میزان الحکمة، 6706 6- منتخب میزان الحکمة،6707 7- منتخب میزان الحکمة،6708 8- منتخب میزان الحکمة،6709 9- منتخب میزان الحکمة،6710 10- منتخب میزان الحکمة،6711 11- منتخب میزان الحکمة،6713 مطالعه بیشتر: 12- سوره یوسف، آیه 87 13- برگرفته از کیمیای سعادت، امام محمد غزالی، ج 2، ص 385 - 397. 14- سوره تحریم،آیه 8 سوره تحریم،آیه 8 15- الزمر-53 16- رعد-28 17- مجمع‌البیان، ج 8، ص 503 18- درالمنضور، ج 5 ، ص 331 19- ترجمه المیزان ، ج 27، ص 432 20- تفسیر اثنی‌عشری ، ج 11 ، ص 258 من الله توفیق